Web Analytics Made Easy - Statcounter

برادر آیت الله هاشمی رفسنجانی خاطره ای جالب از یکی از بازداشت های ایشان در دوران مبارزات پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بیان کرد.

احمد هاشمی رفسنجانی در گفت و گو با خبرنگار جماران، به ذکر خاطره ای از برادرش مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی پرداخت و گفت: از روز اولی که ما با هم بودیم ایشان فقط دنبال کار خیر بود و همیشه فکر انقلابی در سرش بود و همیشه با همه رفتار خوبی داشت و ما هیچ رفتار ناشایستی را از ایشان ندیدیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ایشان بهترین انسانی بود که در خانواده ما می توانستیم با هم زندگی کنیم. مهمترین مشخصه ایشان این بود که از همان دوران کودکی متخلّق به بهترین اخلاق و قرآن و نماز می خواند و بعد از کودکی نیز تحصیل را شروع کرد و بعد به قم رفت و بعد از آن دورانی شروع شد که تاریخ آن را نشان داده است.

برادر آیت الله هاشمی رفسنجانی با اشاره به خاطره ای از دوران مبارزات انقلابی ایشان، گفت: در یکی از بازداشت ها ایشان را به زندان قصر برده بودند که آقای طالقاتی، مهندس بازرگان، سحابی، تولیت و آقای منتظری هم آنجا بودند و چون ملاقات نمی دادند خانواده ایشان ناراحتی می کردند. ما آشنایی به نام سرگرد کوهرنگی داشتیم که رییس زندان قصر شد و ما به دیدن او رفتیم و گفتیم ما ملاقات نمی خواهیم ولی چون خانواده ایشان خیلی نگران هستند یک ملاقات به آنها بدهید. سرگرد کوهرنگی گفت که اگر دولت بفهمد هم من و هم شما را اعدام می کند.

وی ادامه داد: رئیس زندان بعد از سه روز گفت که بچه ها بیایند غذا و لباس بیاورند. آن موقع ملاقات ها تلفنی نبود و در چمن ها می نشستند و حدود سه ساعت ملاقات کردند و خاطرشان جمع شد. بعد از پیروزی انقلاب من فرماندار قم شدم و وقتی امام برگشت من به وزارت امور خارجه منتقل شدم. یک روز آن آقا به اتاق من آمد و گفت که سر بی گناه تا پای دار می رود و بالای دار نمی رود. با اینکه همه رؤسای زندان ها را اعدام کردند چون من قلبم با انقلابیون بود با من هیچ کاری نداشتند. برای ما خیلی جالب بود که ایشان این کمک را به ما کرد و بعد هم خودش این نتیجه را گرفت و تا الآن هم هنوز زنده و روی پا است.

انتهای پیام

منبع: جماران

کلیدواژه: جام ملت های آسیا منع به کارگیری بازنشستگان بودجه 98 جلیقه زردها آیت الله هاشمی رفسنجانی خانواده زندان قرآن جماران جام ملت های آسیا منع به کارگیری بازنشستگان بودجه 98 جلیقه زردها امام خمینی س سید مصطفی خمینی سید احمد خمینی سید حسن خمینی انقلاب اسلامی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۲۹۳۱۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اولین فرمانده گردان در تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص) که بود؟

به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، سردار سید علیرضا ربیعی به یاد دارد که وقتی هنوز تیپ ۲۷ تشکیل نشده بود و حاج احمد متوسلیان و یارانش در کردستان حضور داشتند، یک روز جمعی از پیشمرگان مسلمان کرد را می‌بیند که از توان جسمی یک رزمنده به وجد آمده بودند. خودش را به جمع پیشمرگان می‌رساند و می‌شنود که آنها از رزمنده‌ای به نام «حسین قجه ای» تعریف می‌کنند.

ربیعی می‌گوید: یک جمعی از نیرون‌های پیشمرگ مسلمان کرد را از روانسر فرستاده بودیم تا کمک حال نیرو‌های خودی در ارتفاعات دزلی باشند. آنجا درگیری رخ داده و تعدادی از بچه‌های ما شهید و مجروح شده بودند. پیشمرگ‌ها که رفتند و برگشتند، همگی از موضوعی تعجب کرده بودند. علت این حالت شان را پرسیدم، یکی از آنها گفت: «در دزلی دو نفر از رزمنده‌ها شهید شده بودند. آنجا ارتفاعاتی دارد که نه کسی می‌تواند بالا برود و نه کسی می‌تواند پایین بیاید. یک همچین وضعیت صعب العبوری دارد. اما همان جا دیدیم یک رزمنده ریز نقش به نام "حسین قجه ای" پیکر دو شهید را یکی روی این دوش و دیگری را روی دوش دیگرش انداخته و دارد از دزلی پایین می‌آورد. تعجب کردیم ما که زاده و بزرگ شده محیط کوهستان هستیم، چنین توانی نداریم. آن وقت این جوان چطور می‌تواند چنین قوتی داشته باشد؟»

*پهلوان ریز نقش

حسین قجه‌ای متولد سال ۳۷ در زرین شهر اصفهان و ساحل زاینده رود بود. از نوجوانی به رشته کشتی پرداخته و مقام‌هایی هم کسب کرده بود. (قهرمانی کشتی جوانان کشور یکی از همین عناوین بود) ریزاندام، اما بسیار قوی بنیه بود و سال‌ها حضور در گود کشتی، تن و جسمش را به غایت ورزیده کرده بود. او پهلوانی بود که از گود کشتی به اوج پرکشید و روی جاده اهواز- خرمشهر، آسمانی شد.

شهید همدانی در خصوص شهید قجه‌ای می‌گوید: «وقتی برای اولین بار او را دیدم، از گوش‌های شکسته و تن ورزیده اش متوجه شدم که کشتی گیر است... بچه‌های گردانش او را خیلی دوست داشتند. مدام مثل یک دسته پروانه، دور حسین قجه‌ای می‌چرخیدند و می‌گفتند برادر قجه‌ای تو را به خدا مواظب خودت باش، چرا این‌قدر جلو می‌آیی؟ برادر قجه‌ای، لازم نیست شما آر پی جی دست بگیری، پس ما چه کاره‌ایم؟ برادر قجه‌ای، دیدی چطور بعثی‌ها را عقب زدیم؟ اگر باز جلو بیایند، به یاری خدا، بیچاره‌شان می‌کنیم».

همین دل قرص و نترس حسین قجه‌ای بود که سرش را روی جاده اهواز- خرمشهر به باد داد! او و گردانش در مرحله اول عملیات الی بیت المقدس روی این جاده غوغا کرده بودند. حسین روز شهادتش آن قدر آر. پی. چی زده بود که از گوش‌های شکسته اش خون می‌آمد. در لحظات آخر وقتی که می‌خواست رخ به رخ یک تانک، آر. پی. چی شلیک کند، همزمان تانک نیز به سمت او شلیک کرده بود. گلوله تانک درست کنار حسین منفجر شده و تنش را کاملا سوزانده بود. به قول یکی از همرزمانش که با پیکر او رو به رو شده بود، جای سالمی در تن حسین باقی نمانده بود.

*تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص)

زمانی که حاج احمد متوسلیان و حاج محمد ابراهیم همت از کردستان به دوکوهه آمدند تا تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص) را به همراه سرداران شهیدی، چون محمود شهبازی و حسین همدانی تشکیل بدهند، برای اولین گردانی که قرار بود در این تیپ شکل بگیرد، حاج احمد متوسلیان سراغ حسین قجه‌ای رفت و او را به عنوان فرمانده اولین گردان انتخاب کرد. نام حسین قجه‌ای در تیپ محمدرسول الله (ص) با گردان سلمان عجین شده بود. او با همین گردان وارد عملیات فتح المبین شد و دو گروهانش را فرستاد تا در اولین شب عملیات، توپخانه دشمن را روی تپه‌های علی گره زد به صورت سالم تصرف کنند. روی آن تپه ها، دو گروه از توپخانه‌های دشمن قرار داشتند که یک گروه را نیرو‌های حسین قجه‌ای و گروه دوم را نیرو‌های گردان حبیب به فرماندهی شهید محسن وزوایی تصرف کردند.

*پهلوانی از کشتی تا رزم

در مورد پهلوانی‌های فرمانده گردان سلمان روایت‌های بسیاری شده است. یکی از دوستان شهید از دورانی که هنوز حسین مشغول ورزش کشتی بود، تعریف می‌کند: روز مسابقه، حسین یکی دو تا کشتی گرفت و هنگام استراحت گفت: یک مأموریت فوری دارم. رفت و هنوز مسابقه بعدی شروع نشده برگشت. کنجکاو شدم که در حین مسابقه چه کار مهمی پیش آمده، طاقت نیاوردم و جریان را پرسیدم. گفت: یک خواهر دارم که مشکل جسمی دارد. باید دو، سه ساعت یکبار سری به او بزنم. گفتم: مگر پدر و مادرت نیستند؟ گفت چرا، اما خواهرم بیشتر به من وابسته است و من کار‌های او را انجام می‌دهم».

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • ببینید | سوال باورنکردنی یک دانشجو از هاشمی رفسنجانی؛ دور از انتظارترین پرسش تاریخ!
  • پیکر ۲ جوان غرق شده در رودخانه نیاتک هیرمند پیدا شد
  • (ویدئو) بغض محسن هاشمی درباره خواب عجیبی که آیت‌الله هاشمی ۶ ماه قبل از فوت دید
  • افشای خواب عجیب هاشمی‌رفسنجانی ۶ ماه قبل از فوت! | فیلم
  • راز جسد بدون سر با خالکوبی ستاره فاش شد
  • ۲۳ سال زندان برای قاتل برادر ستاره سابق پی‌اس‌جی
  • 23 سال زندان برای قاتل برادر ستاره سابق پی‌اس‌جی
  • اعتراف عجیب سیدمحمد خاتمی /مولوی سُنی فراری از مشهد در افغانستان کشته شد /بازخوانی خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی
  • اولین فرمانده گردان در تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص) که بود؟
  • ببینید | پاسخ آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در مورد ثروت افسانه‌ای